جدول جو
جدول جو

معنی راق براق - جستجوی لغت در جدول جو

راق براق
(بِ)
هر در تمام گشوده. (لغت محلی شوشتر خطی متعلق به کتاب خانه مؤلف) ، کنایه از ازالۀ بکارت دوشیزگان. (لغت محلی شوشتر)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بازیی است که اطفال کنند و آن چنان باشد که اطفال همگی یک صف بندند مانند صف جماعت، و دوش بدوش ایستند که فاصله نداشته باشند و هر دو دست را از عقب انگشتها بهم گذارند و کاسه مانند گیرند، یکی از ایشان که بزرگ و سالار است انگشتری یا ریگی یا چیز کوچکی دیگر در دست گیرد و در مشت هرکدام گذارد و بردارد و مدام راق راق گوید و از یک سر صف گیردتا آخر و باز گردد و همچنان چیزی را که در دست داردبدست ایشان گذارد و بردارد تا بدست یکی نهد و بدست او زور کند بعلامت اینکه برو، او بجلدی و همواری از صف برآید و بگریزد، اگر سالم رفت و بیرون شد هریک از جانبین خود را که بخواهد طلب نماید و بر او سوار شودو تا مکان معین برود و در آن سواری نیز راق راق گوید و اگر در حین برآمدن از صف یکی از طرفین او را سرپایی زد باز برگردد و بجای خود ایستد و گاه باشد آن زننده بر او سوار شود تا مکان معین و آن زدن را زه قون گویند، چه زه لای هر چیز را گویند و قون معرب کون است، (لغت محلی شوشتر خطی متعلق به کتاب خانه مؤلف)
لغت نامه دهخدا